رویکرد برنامه درسی تلفیق محور (integrated curriculum)در دوره ابتدایی

کیوان جمشیدی نویسنده،تحلیلگر و منتقد برنامه ریزی درسی
انسانها در دنیای واقعی تک بعدی نیستند و دارای ابعاد و نیازهای مختلفی اند به نحوی که توجه به یک بعد و غفلت از سایر ابعاد فرد را به قهقرا می کشاند.
بهمنظور پاسخگویی به نیازهای فرد و جامعه و رهایی از اثرات رویکرد سنتی و تک بعدی، باید به رویکردی در برنامه درسی روی آورد که بجای موضوعات جزئی، به موضوعات کلی پرداخته باشد؛ بهگونهای که این موضوعات دربرگیرندهی مسائل مهم و مورد نیاز فرد و جامعه و همزمان دربرگیرندهی چند نظام رشته ای باشد؛ یعنی به یک موضوع مورد علاقهی فرد و جامعه از دیدگاه علوم مختلف پرداخته شود و بجای تأکید روی روشهای سنتی تدریس و یادگیری، روی شیوه های تدریس و یادگیری نوین مثل رویکرد حل مسئله و پروژه که فراگیران را با ابعاد مختلف یک موضوع و مسئله پیچیده درهمتنیده مواجه میکند، تأکید میشود.
تحقق چنین امری تا حدی از طریق رویکرد تلفیقی میسر خواهد بود؛ چون در این رویکرد، آموزش حول مسائل و واقعیتهای زندگی فردی و اجتماعی تنظیم میشود. وجود مفاهیم بسیار عام و نیز نسبتاً عام میان نظامهای مختلف رشته ای و به بیانی دیگر وحدت میان علوم تا حدی اجرای رویکرد تلفیقی را ضروری ساخته است. علاوه بر این چون انسان موجودی چندبعدی و دارای نیازهای مختلف بوده، لذا برای زندگی نیازمند برخورداری از مهارتهای گوناگون و متنوع است، ادامه حیات و بهره مندی از مواهب و نعمت های الهی با تأکید بر یک بعد خاص عملی نیست و باید نگاه ها در برنامه درسی نگاهی جامعالاطراف باشد. همینطور تأکیداتی که بهوسیله روان شناسان یادگیری و مکاتب مختلف بهویژه مکتب گشتالت و تئوری ها و دیدگاه های فلسفی مثل نظریه ی ماورای فردی – روی کل شده است – طراحی برنامه ها بهصورت تلفیقی را ضروری می سازد.
در حال حاضر مبحث تلفیق بهعنوان یکی از مهمترین مباحث در حوزه برنامهریزی درسی شناخته شده است.
احمدی (۱۳۸۰)، به طراحی الگوی برنامه درسی تلفیقی و مقایسه آن با برنامه درسی موجود در مقطع ابتدایی پرداخته و الگوی جامع تلفیق برنامه درسی در نظام آموزشی ایران را معرفی نموده تا بهعنوان یک چهارچوب مفهومی راهنمای برنامهریزان درسی باشد. به گفته وی، برنامه تلفیقی عبارت است از مجموعه تجربههای یادگیری برنامه ریزی شده که نه تنها با نگاهی کلی نگر مجموعه ای از اطلاعات و دانش مشترک را بهصورت الگو، نظام ساختار در اختیار یادگیرنده قرار میدهد؛ بلکه توانایی یادگیرنده را برای دریافت و یا کشف ارتباط های نو افزایش داده و از آن طریق او را بهسوی خلق الگوها، نظام ها و ساختارهای جدید سوق می دهد. یا بهعبارتدیگر منظور از تلفیق برنامه درسی ارتباط دادن و درهم آمیختن محتوای برنامه درسی بهمنظور تحقق هدف انسجام تجربیات یادگیری فراگیران است.
راس در یک گروه تحقیقاتی در استرالیا (۲۰۱۰) به تدوین ماتریس برنامه درسی تلفیقی بهصورت یک سند، برای یادگیری در قرن ۲۱ در محیطی با اطلاعات پیچیده و متنوع پرداخته است. برنامه درسی تلفیقی ارائه شده در این سند تشریح می کند که چگونه میتوان در مدارس برنامه ای مدون برای فعال کردن دانش آموزان در یادگیری معنادار با استفاده از منابع اطلاعاتی متنوع و پیچیده تدوین نمود. تا از این طریق دانش آموزان بتوانند از محتوای برنامه درسی دانش و درک عمیق کسب نمایند. در این سند پس از بیان مبانی فلسفی و استانداردهای آموزشی به ارائه ماتریس برنامه درسی تلفیقی بر اساس ساختار جستجوی اطلاعات پرداخته و مجموعه ای از استراتژی های بالقوه و روش طراحی کیفیت آموزشی و یادگیری را نشان می دهد. مهرمحمدی (۱۳۸۷) بیان می دارد، با نگاه از منظر نظریه یادگیری وابسته به موقعیت می توان اظهار داشت که برنامه درسی یکی از مهمترین عناصر بستر و زمینه ای که یادگیری در آن اتفاق می افتد قلمداد میشود و نقش و کارکرد بسترسازی آن برای یادگیری انکارناپذیر است. برنامه ریزان درسی نباید نسبت به اینکه برنامه درسی محصول تلاش آنها چگونه بستری را برای یادگیری فراهم می سازد، غفلت نمایند. بهاینترتیب تلفیق برنامه درسی از نظر بسترسازی مناسب برای یادگیری یکپارچه، مقوله بسیار حائز اهمیت خواهدبود.
تلفیق برنامه درسی به دلیل تأثیرات مهمی که در اثربخشی و کارایی برنامه های درسی داشته همواره موردتوجه صاحبنظران حوزه برنامه درسی قرار گرفته است. این اثرات را میتوان به دو دسته کلی تقسیم نمود: یک دسته تأثیرات بر روی دانش محتوایی و دسته دیگر تأثیرات بر روی نگرش ها است
در مورد اول، وارس (۲۰۰۱)، خاطر نشان می کند که بررسی بیش از ۸۰ تحقیق در این زمینه دلالت بر این دارد که دانش آموزان در برنامه های درسی تلفیقی عملکردی همانند و یا بهتر از عملکرد دانش آموزان در برنامه سنتی داشته اند. یافته ها نشان می دهد که برنامه درسی تلفیقی علوم انسانی، ازنظر آماری تأثیر معناداری بر روی نوشتن و دانش محتوایی دارد. دانش آموزان در این برنامه به مدت طولانی تری در مدرسه می مانند و سخت تر کار می کنند و مدرسه را دوست دارند. دانش آموزان در بحث های پیچیده تری درگیر میشوند که مستلزم آن است که آنها ارتباطی میان حوزه های محتوایی (موارد درسی مختلف) و دنیای واقعی ایجاد کنند. همچنین یافته های پژوهشی در مورد تأثیر برنامه های درسی تلفیقی بر روی نگرش دانش آموزان و معلمان نتایج مثبتی را نشان میدهند.
سم (۱۹۹۹)، در یک مطالعه ی موردی از تلفیق ریاضیات و علوم دبیرستان بر وجود دو نوع برنامه درسی تلفیقی (طبیعی و عمدی) اشاره می کند و بیان می کند که با کمک تلفیق عمدی بین موضوعات درسی و با وقایع و مهارتهای بیرون از مدرسه، مهارت های زندگی و راهبردهای مورد نیاز برای تداوم زندگی مطلوب، میتوان رابطه ایجاد نمود؛ و در تحقیقات خود مدلی را نیز برای تلفیق مطلوب برنامه درسی ارائه نموده است.
مک ایور (۱۹۹۰)، دریافت که نگرش و عادت کاری دانش آموزانی که درگیر برنامه درسی تلفیقی بودند بهبود یافته و روحیه تیمی و کار مشارکتی آنان پرورش یافته است (احمدی، 1390).
پیدایش مبحث تلفیق در برنامه های درسی با هدف ارتباط دادن مطالب معنادار و ترکیب مفاهیم، مضامین و مهارت ها موجب ایجاد تغییر در برنامه های درسی مجزا و محتوا محور گردیده است.
جوادی پور (۱۳۸۵)، در رساله دکترای خود بیان می کند که تحقیقات انجام شده در بررسی نحوه اجرای درس تربیتبدنی مدارس کشور، نقاط ضعف بسیاری را نشان میدهد. حقیقت این است که درس تربیتبدنی با نارسایی ها و کاستیهای فراوانی روبه رو است و آنچنانکه شایسته است، از ارزش لازم و کافی برخوردار نمیباشد و همتراز با سایر دروس از اهمیت یکسانی برخوردار نیست، طبعاً تأثیرات آن نیز ناکافی و زودگذر است. همین امر ضرورت ایجاد برنامه درسی تربیتبدنی با نگاهی جامع را بیان می کند.
با توجه به کاستیهای موجود در برنامه درسی ، عمده ترین تغییرات به وجود آمده در این برنامه تمایل و گرایش به سمت و سوی برنامه های آموزشی تلفیقی بوده است. «منظور از برنامه درسی تلفیقی دوره ابتدایی ارتباط دادن و درهم آمیختن محتوا و موضوعات درس با محتوا و موضوعات دروس دیگر در دوره ابتدایی بهمنظور برطرف کردن نیازهای اساسی آموزشی یادگیرندگان و ارتقاء سطح تفکر آنان است».
بر اساس بررسی ها و مطالعاتی که در متون موجود در زمینه برنامه درسی تلفیقی صورت گرفته، این نتیجه حاصل شده است که برنامه درسی تلفیقی صبغه ی دوره ای نداشته و اختصاص به دوره خاصی ندارد. با این وجود، هرچند در نمونه های تجربی، رویکرد تلفیقی در تمام سطوح و دوره های تحصیلی، حتی در سطح دانشگاه نیز دیده شده است. اما متداول ترین کاربرد این برنامه در دوره های پیشدبستان، ابتدایی و دوره ی اول متوسطه است. (احمدی،۱۳۹۰، ص ۱۵).
وب و پیرسون (۲۰۰۸) که در بررسی های خود به رویکرد تلفیقی در بازی های آموزشی اشاره کرده اند و بیان می دارند که با قرار دادن یادگیرندگان در یک موقعیت بازی می توان یادگیری و ایجاد فهم را تسهیل نمود؛ همچنین پژوهش، اپلبی و همکاران (۲۰۰۷) که پس از بررسی ۱۱ گروه تلفیقی بهصورت یک مطالعه موردی درباره ی برنامه درسی تلفیقی در کلاس های درس راهنمایی و دبیرستان به این نتیجه رسیدند که افرادی که با استفاده از محتوای برنامه درسیِ بازنگری شده یعنی تلفیقی تشویق شده اند، تمایل و تأکید بر آموزش مبتنی بر برنامه درسی تلفیقی و توسعه مباحث را دارند؛ و همچنین این مطالعه نشان داد که دوره های میانرشتهای و تلفیقی میزان موفقیت افراد تیم را نیز افزایش می دهد.
برور (۲۰۰۲)، در مطالعه ای با عنوان «برنامه درسی تلفیقی چه مزایایی دارد؟» به بررسی مزایای این برنامه پرداخته و با توجه به این مزایا، پیشنهاد می کند که در نظامهای آموزشی، این برنامه ی درسی پیاده و اجرا شود. همچنین او دریافت که با استفاده از برنامهی درسی تلفیقی میتوان به سطح یادگیری مطلوب و ایده آل دست یافته و در جهت بالفعل نمودن استعدادهای گوناگون یادگیرندگان گام برداشت. برور خاطرنشان می سازد که باید معلمان و استادان خاص هر رشته که از متخصصان آن درس هستند برای تدریس انتخاب شوند تا با احاطه و اشرافی که بر آن مطالب دارند بتوانند جنبه ی تلفیقی آنها را با مطالب دیگر تشخیص داده و اجرا نمایند. همچنین در پژوهشی نشان داده شد که در مدارس دولتی اشویل و بانکومب در کالیفرنیای شمالی، دانش آموزان مهارت ریاضی را بهوسیله حرکات ابتدایی رقص و بررسی منظومه شمسی را بهوسیله حرکات پیشرفته رقص یاد میگیرند. در این مدرسه معلم ها هسته اصلی برنامه درسی را بهوسیله تلفیق دروس با رشته های هنری ارائه می دهند (درک و بارنس، ۲۰۰۴).
منابع و مآخذ:
احمدی، پروین (۱۳۹۲).طراحی و سازماندهی محتوای برنامه درسی: رویکرد بینرشتهای در برنامه درسی تلفیقی. تهران. آییژ. زمستان ۲۹۳۲ ،چاپ اول
جوادی پور، محمد (۱۳۹۲):طراحی و اعتباربخشی الگوی مطلوب برنامه درسی تربیت بدنی در دوره ابتدایی ایران. رساله دکتری. دانشگاه تربیت معلم تهران.
مهر محمدی، محمود (۱۳۹۱): برنامه درسی نظرگاهها، رویکردها و چشم اندازها .ویراست دوم. تهران، سمت. مرکز تحقیقات و توسعه علوم انسانی، مشهد، شرکت به نشر.
یوسف زاده چوسری،محمدرضا؛ استوار، سیدعلی (۱۳۹۱) : رویکرد تلفیقی، از تئوری تا عمل. از کتاب رویکرد تلفیقی در برنامه درسی. چاپ دوم. تهران، انتشارات انجمن اولیا و مربیان
Applebee, A.N; Adler, M &Flihan, SH. (2007). “Interdisciplinary Curricula in Middle and High School classrooms: Case study of Approaches to curricula and Instruction”. American Education Research. Washington. 44. (4). P:100-138
Brewer, T.M. (2002). “Integrated curriculum: what benefit?. Arts education policy review. 103. (4). P:31-36
Ross, J. Todd. (2010). “Curriculum integration, Learning in a changing world”.By ACER Press, an imprint of Australian Council for Educational Research Ltd.
Drake, S.M & Burn, R.C. (2004). “Meeting standards through integrated curriculum”. Association for Supervision and Curriculum Development, Alexandria, Virginia USA.
broor,J.R.mak (1999). “A case Study of a mathematics teacher’s and since teacher’s use of teacher wisdom in integrating middle school mathematics and science content”. PH.D. Indiana university
Webb, P; Pearson, P. (2008). “An Integrated Approach to teaching Games for understanding (TGFU). 1 st Asia pacific sport in Education conference: Ngunyawaiendiyerthoappendi play to Educate. A delaide. 21 January 2008..