مصاحبه اختصاصی ههوال با استاد فریدون حکیم زاده و سید مسعود سعیدی بمناسبت صد و دومین سالگرد قتل عام مردم مهاباد در جنگ جهانی اول

بمناسبت صد و دومین سالروز تراژدی دردناک قتل عام مردم مهاباد به دست نیروهای روسیه در جنگ جهانی اول، هه وال تصمیم گرفت در جهت شفاف سازی بیشتر و باز کردن ابعاد مختلف این فاجعه انسانی مصاحبه ای را با استاد فریدون حکیم زاده ترتیب دهد که جزئیات آن را در زیر می توانید ملاحظه فرمایید:
آقای فریدون حکیم زاده در آغاز به عنوان یک محقق، اهمیت این مصاحبه را در چی می بینید؟
با سلام و احترام به خدمت همشهریان عزیز. با توجه به فرا رسیدن «۲۹ دیماه» که یادآور کشتار مردم مهاباد در جریان جنگ جهانی اول به دست قوای روس تزاری است و از طرف دیگر چون هیچ برنامه رسمی یا غیر رسمی برای گرامیداشت این تراژدی صورت نگرفته ، بیم می رفت این رویداد به یک افسانه تبدیل شود اما در ۱۹ سال گذشته ۴ نویسنده ساکن مهاباد با تألیفاتشان پرده از رازهای جنگ جهانی اول در مهاباد برداشتند. امید میرود این مصاحبه بتواند ارزش محتوایی و معنوی خود را در دل مردم و تاریخ کردستان به ویژه مهاباد بدست آورد چون برای مناسبت های نظیر بمباران شیمیایی سردشت و حلبچه ، همایش و برای کفش کلاش مریوان و گیلاس اشنویه و …. جشنواره برگزار میشود اما برای فاجعه کشتار مردم مهاباد با قریب به ده هزار کشته ، در طول سال دریغ از نیم ساعت برنامه یا حتی یادبود.
آقای سید مسعود سعیدی سرآغاز جنگ جهانی اول از کجا بود و چگونه به ایران رسید؟
سعیدی: با سلام و عرض ادب و گرامیداشت یاد جانباختگان این ژینوساید ، قتل ولیعهد اتریش( فرانتس فردیناد) و همسرش توسط یک صرب(گاولیرو پرنسیپ) جرقەی آتش جنگ اول جهانی بود که حمایت آلمانها و عثمانیان از اتریش و حمایت انگلیس و روسیه از صربستان را در پی داشت.آلمانها برای تحریک بیشتر عثمانی ها اعلام کردند از مسلمانان در برابر کفار (روسها) حمایت خواهند کرد. سلطان عثمانی نیز با شعارهای مذهبی و فرستادن نمایندگانی به کردستان ایران در تلاش برای جلب توجه علما و سران عشایر به منظور همراهی مردم کرد با ترکان عثمانی علیه روس تزاری برآمد.اما فرستادگان سلطان عبدالحمید نیز منتظر جرقەای برای تحریک کردها بودند تا اینکه با قتل کنسول مشهور روس در مهاباد (الکساندر ایاس) که در میاندوآب صورت گرفت آتش جنگ برافروخته شد.پیکر ایاس نزدیک رودخانه میاندوآب دفن و سر بریدەاش به ساوجبلاغ مکری منتقل میشود.با تحریک یک مستشار عثمانی ،مردم جلوی منزل قاضی فتاح به ابراز خوشحالی پرداخته و سر ایاس توسط بچهها مفقود گردید. از طرف دیگر کنسول آلمان در تبریز به نام لیتین در حوالی مهاباد با چند تن از شخصیتهای نامی مهابادی ملاقات کرده و وعدەی حمایت همه جانبه میدهد.
آقای حکیم زاده، ایاس کیست و کردھا در قتل او نقش داشتند؟
الکساندر ایوانوویچ ایاس متولد ۲۷ دسامبر ۱۸۶۹ در لوفسیای فنلاند بوده و در دستگاه دیپلماسی روسیه مشغول به کار شده است.او مسلط به زبانهای فنلاندی، روسی و آشنا به زبانهای آلمانی،فرانسوی، انگلیسی،لهستانی،فارسی، ترکی و کردی بود.مدت ۱۱ سال در نقاط مختلف ایران مشغول به کار شده است. ایاس با عکسهایی که از ایران گرفته خدمات ارزشمندی در زمینه تاریخ، فرهنگ و سنن مردم این دیار از خود به یادگار گذاشته است. او در بین مردم کرد از احترام ویژهای برخوردار بوده و همین احترام زنگ خطری برای ترکان عثمانی به حساب میآمد.ایاس در آستانهی جنگ که در ساوجبلاغ مکری مشغول به کاربود،این شهر را ترک میکند. اما به دلیل جا گذاشتن وسایلش از جمله دوربین به شهر باز میگردد و عاقبت در میاندوآب با دسیسه ترکان عثمانی کشته میشود. با استناد به عکسها و مکاتبات به جای مانده از ایاس میتوان دریافت که او چه رابطەی دوستانەای با کردها داشته است.
آقای سعیدی چه کسانی و چرا به مخالفت با سیاست جنگ طلبانه دولت عثمانی در کردستان ایران پرداختند و عاقبتشان چه شد؟
احمدشاه قاجار و نخست وزیرش(مستوفیالممالک) اعلام بی طرفی کردند و از شهروندان ایرانی بلاخص حاکمان شهرها خواستند بی طرف بمانند. به دلیل اشتراکات مذهبی و هم مرز بودن کردستان با بلاد عثمانی، کردها نتوانستند حفظ بی طرفی کنند. ترفندهای روانی و ابزاری از مذهب ،کردها را علیه قوای روس شورانید.تنها حاکمان شهرهای ساوجبلاغ (محمدحسین خان سردار مکری) ، سقز (سیف الدین خان مظفرالسطنه ) و حاکم بانه(محمد خان) بانگ مخالفت با اشغالگران عثمانی را سردادند.در میان رهبران مذهبی_سیاسی نیز تنها «شیخ بابا سعید برزنجی غوث آباد» بود که با توجه به سیر و سفر در بلاد عثمانی و مظالم حاکم در آن دیار که درک کرده بود و نیز بینش عمیق سیاسی که داشت به مخالفت با حکم برخاست. وی که مردم کرد را قربانی سیاست دو ابرقدرت بیگانه میدانست، علما و روسای کرد را مسئول حفظ جان و مال مردم کرد معرفی میکند.شیخ بابا مخالفت خویش را در یک سخنرانی مهم در مسجد عباس آقای مهاباد علنی میکند.
آقای سعیدی شما اعدام ۴ تن از رؤسای نامدار کرد از سوی اشغالگران عثمانی را یک عمل خودسرانه میدانید یا از سوی مقامات ارشد عثمانی در کشور یاد شده این دستور صادر شده؟
در صفحەی۴٧ کتاب زندگانی شیخ باباسعید برزنجی اشاره کردهام که دستور اعدام رؤسای کرد مخالف، پس از مشورت فرماندهان جنگ در شهر سلیمانیه صادر شد.
ولی شیخ بابا که حاکم شهر نبود؟ چرا حکم اعدام برای او صادر شد؟و چه کسی این دستور را اجرا کرد؟
از آنجا که این جنگ در کردستان یک نبرد مذهبی بود و مشایخ از نفوذ معنوی بالایی برخوردار بودند و از طرف دیگر از عاملان اصلی اتحاد در این نبرد ناخواسته بحساب میآمدند به همین خاطر شخصیت های مذهبی مد نظر قرار گرفتند. علاوه براین توضیحات و بر خلاف دیگر مشایخ، شیخ بابا از مخالفان سیاست عثمانی بود. دستور اعدام شیخ بابا توسط یک افسر ترک به نام عمر ناجی بیگ اجرا شد.
آقای حکیم زاده شما مخالفت ۴ تن از رؤسای کرد با سیاست جنگ طلبانه عثمانی را به نوعی همسویی آنها با روس تزاری می بینید؟
به هیچ عنوان، چون کنسول روس( واسیلی نیکیتن) برای جلب خاطر کردها و نشان دادن حسن نیت نزد شیخ بابا برزنجی، محمدحسین خان سردار و رضاخان زرزا میرود اما جملگی یک پاسخ را میدهند «اختیار در دست عوام است و نمی توان جلوی مردم را گرفت» پس در خواهیم یافت این رؤسا در راستای منافع مردم و میهن تصمیم گرفتهاند نه در راستای منافع روسها.
آقای سعیدی پس از گذشت ۱۰۲ سال، آیا این نبرد به معنای واقع جهاد بود؟
خیر چون بلافاصله خیانتها و جنایات آل عثمانی بر مردم کرد آشکار گردید حتی در سقز غارت و بی ناموسی از قوای عثمانی گزارش شد.از طرفی اعدام مخالفان، آن هم در کشور دیگری آیا جهاد و اجرای عدالت به معنای واقعی کلمه است؟
آقای حکیم زاده چرا کردها به فرمان جهاد بله گفتند؟
اکثریت مردم، سلطان عبدالحمید را خلیفه جهان اسلام میشناختند. جمعی تحت امر شخصیتهای سرشناس منطقه بودند که آنها هم پیرو سیاست آل عثمانی بودند. عدهای بروز این نبرد را حتمی پنداشته و علاج را در پناه بردن به عثمانیان دیدند. جمعی نیز به قدرت نظامی روسها واقف نبوده و پیروزی را آسانتر از انتظار می دیدند.
آقای سعیدی توضیحاتی از جنگ ارائه بفرمایید؟
پس از شهادت ۴تن از سران کرد مخالف دولت عثمانی، مقدمات جنگ فراهم گردید.جنگ برای دو طرف با فرازها و فرودهایی همراه بود. از مهاباد تا تبریز چند بار بین قوای روس و عثمانی دست به دست شد.در بهار ۱۲۹۴ش قوای سواره نظام روس پس از ورود به مهاباد و قتل عام ۲۴ ساعته ٬ به جانب ارومیه عقب نشینی کرد.عاقبت با فرا رسیدن فصل سرما لشکریان روس به طرف مرزهای ایران به حرکت درآمدند. اواخر سال ۱۹۱۵ (اوایل دیماه۱۲۹۴)در ساری قامیش قفقاز قوای عثمانی شکست تلخی را تجربه کردند.در مقابل، قوای عثمانی از جنوب کردستان به طرف ارومیه و تبریز اعزام شدند.کردها بخش زیادی از تلفات را شامل بودند.
در ادامه ی زمستان همان سال در حالیکه مهاباد در تصرف عمرناجی بیگ بود لشکر سواره نظام روس (دراگون) به مهاباد حمله و عاقبت در ٢٠ ژانوئیه ۱۹۱۶ ( ٢٩ دی ۱۲۹۴) مهاباد را تصرف کرد و قریب به ده هزار نفر از مردم این شهر و حومه قتل عام شدند. قحطی، سرما، بی سرپناهی، گرانی، وبا، حصبه، تیفوس و … سهم خود را مرگ مردم گرفت.عاقبت با انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ روسها به کشورشان بازگشتند.
آقای حکیم زاده در پایان مصاحبه کتابهایی که در این خصوص مردم میتوانند به عنوان مرجع از آن استفاده کنند معرفی میفرمایید؟ و از مهمترین عواقب این قتل عام که امروز نیز توانسته تاثیر گذار باشد یک مورد را نام ببرید.
من کتابهای تاریخ مهاباد، مهاباد در آینه اسناد تاریخی، کارەساتێکی مێژویی و زندگانی شیخ بابا برزنجی را معرفی میکنم و از مردم میخواهم با مطالعه کتابهای تاریخی این تراژدی فراموش شدە را در اذهان زنده نگه دارند.با توجه به گستردگی فاجعه میتوان پیش بینی کرد امروز مهاباد میتوانست مرکز استان باشد و از امتیازات عمرانی ارزشمندی بهره گیرد. از شما ھم بخاطر تهیه این گزارش و اھمیت دادن بە این رویداد تاریخی سپاسگزارم
و شما آقای سعیدی به عنوان پایان این مصاحبه چه کسی یا حکومتی را مسبب فراموشی این تراژدی میدانید؟
با توجه به اینکه پهلوی اول پس از قاجارها حکومت را در دست گرفت، این حکومت هرگز نتوانست در جامعه بینالمللی صدای مظلومیت مردم کرد به ویژه مردم مهاباد را در جریان جنگ اول جهانی به گوش جهانیان برساند و در راستای احقاق حق بازماندگان قدمی بردارد.البتە ھموطنان آذری بسیاری نیز در این نبرد قربانی شدند.
از پایگاه خبری هەواڵ بخاطر این مصاحبه و اهمیت دادن به این تراژدی نھایت قدردانی را دارم.