کلاف سردرگم شهرداری خلیفان مهاباد و حکایت دخالت های مسئولانی که شرح وظایف خود را فراموش کرده اند!

اواخر سال ۹۵ کم کم به انتخابات دور پنجم شوراها نزدیک می شدیم که جو غالب جو انتخابات و گمانه زنی ها در مورد کاندیداهای احتمالی بود. این مسئله در مورد خلیفان هم صادق بود. جو عمومی شهر از شرایط موجود ناراضی بود.از طرف دیگر جو شهر خلیفان به صورت کامل دوقطبی شده بود. یک طرف بخشی از اعضای فعلی (بخوانید نزدیکان محمودزاده) و طرف دیگر جناح مستقل.

بنظر می رسید مردم خلیفان دلخوشی از نزدیکان نماینده در شورا ندارند و این مسئله نیز به بدترین شکل ممکن در آینده خودش را نشان داد
از همان ابتدا شیطنت ها شروع شد. مطابق قانون کاندیداهای شورای شهر خلیفان می بایست حداقل دارای مدرک تحصیلی فوق دیپلم بودند جز در مواردیکه کاندیدا سابقه عضویت در شورا را داشته باشد. در همان روزهای ابتدایی ثبت نام در اقدامی عجیب از ثبت نام ۳ نفر از کاندیداها به نام جلال محمدزاده اصل، محمد معظمی و قادر گنجعلی جلوگیری به عمل آمد و دلیل آن نداشتن مدرک فوق دیپلم ذکر شد! در حالیکه این افراد سابقه عضویت در شورا را داشتند. این موضوع با استفاده از روابط موجود در استان پیگیری شد و در نهایت ابعاد قضیه به حدی ناجور بود که آقای رادفر معاون سیاسی استاندار خود شخصا در موضوع دخالت کرده و تماس گرفتن و دلیل ثبت نام نشدن را جویا شدند. همین تماس باعث گردید ثبت نام این ۳ نفر انجام شود.
در جریان ثبت نام کاندیداها که اواخر اسفند و اوایل فروردین بود ۱۷ نفر ثبت نام کردند که جناح بندی این افراد بدین شکل بود:
نزدیکان به محمودزاده:
- قاسم افسون
- شورش افسون
- امید افسون
- یوسف احمدی آذر
- کامیل آزرم
- ابراهیم قادری
- رحیم آزرم
جناح مستقل:
- هیوا علیپور آذر
- بیانه عزیززاده
- منیره عزیززاده
- کازیوه عزیززاده
- ئه وین مینه زاده
- منصور برمکی
- محمد معظمی
- جلال محمدزاده اصل
- عبدالقادر گنجعلی
- دلنیا گنجعلی
پیش بینی اوضاع بسیار ساده بود. جناح مستقل پیش بینی همه چیز را کرده بود از جمله رد صلاحیت و … . ثبت نام ها به پایان رسید و هیئت نظارت از سمت نماینده مهاباد و سایر مسئولین شهرستان تعیین شدند. در کمال ناباوری تعداد زیادی از اعضای هیئت اجرایی و نظارت از افراد غیر مهابادی بودند. هنوز برای ما نیز مشخص نیست که چرا و چگونه شخصی برای مهاباد می تواند تصمیم بگیرید که فرزند این آب و خاک نبوده و صرفا جهت گذراندن دوره خدمت در مهاباد بودند. به همین راحتی … تعیین آینده شهرمان در دست کسانی بود که خود مهابادی نبودند گویی که قحط الرجال در مهاباد آمده بود
جالب است بدانید در میان اعضای هیئت نظارت اسامی افرادی به چشم میخورد که در انتخابات قبل رد صلاحیت شده بودند. چگونه ممکن است شخصی که خود فاقد صلاحیت کاندیداتوری بوده است در مورد صلاحیت و یا عدم صلاحیت دیگران نی توانست رای بدهد… التماس تفکر.
نتایج بسیار سنگین تر از پیش بینی ها بود. از مجموع ۱۷ نفر ثبت نام شده ۷ نفر رد صلاحیت شدند که ۵ نفر از جناح مستقل و ۲ نفر از جناح نزدیک به نماینده بودند. عجیب ترین نکته ممکن رد صلاحیت شدن هیوا علیپور آذر بود. وی عضو دور چهارم شورا و نفر اول انتخابات قبل بود. عجیب تر این بود که هر یک از رد صلاحیت شدگان به فرمانداری جهت دلیل رد صلاحیت خود مراجعه می کردند از سمت مسئولان علی الخصوص معاون سیاسی فرماندار ترغیب به انصراف می شدند! رد صلاحیت کردن هیوا علیپور باعث شد شائبه هایی در خصوص نحوه تصمیم گیری هیئت نظارت مطرح شود. آری در جناح مستقل تمامی افرادی که احتمال انتخاب شدن داشتند مثل آب خوردن توسط هیئت اجرایی متشکل از شهروندان سایر شهرها رد صلاحیت شدند. به همین راحتی جوان مهابادی توسط غیرمهابادی ها در خاک مهاباد رد صلاحیت شده و مجبور شدند برای گرفتن حق خود آواره ارومیه و تهران شوند.
هفت خوان رستم شروع شده بود. چندین بار جناح مستقل تشکیل جلسه داد و در چند نوبت نیز به ادارات و نهادهای مرتبط با موضوع بررسی صلاحیت ها مراجعه شد و درنهایت در مهاباد دستاوردی نداشتند. شدت اعتراضات در انتخابات مهاباد نیز مانند خلیفان بسیار زیاد بود و چهره های سرشناسی رد صلاحیت شده بودند که در نهایت مشاهده کردید چجوری همه تایید شده و برای خلاف خواست عده ای اکنون بر مسند شورا تکیه زده اند.
جناح مستقل پس از اعلام زمان اعتراض در استان حاضر شده و پیگیری جریان اعتراض خود شدند. میزان امیدواری بسیار بالا بود آنچه در مهاباد رخ داده بود بیشتر یک تسویه حساب بنطر می رسید تا بررسی صلاحیت و به همین دلیل نیز پیش بینی می شد در این مرحله به راحتی اعضا تایید صلاحیت شوند.
در تمام این مدت که جناح مستقل درگیر موضوع اعتراض بود جناح نماینده با استفاده از خلا موجود اقدام به دید و بازدید و تبلیغات غیر مستقیم می کردند و عجیب تر اینکه در تمام شهر نیز شایعه شده بود که اعضای رد صلاحیت شده تایید نخواهند شد. بنظر می رسید جناح نماینده بار خود را بسته و خود را برنده مطلق انتخاب می دانستند و با توجه به رد صلاحیت سر لیست های اصلی جناح مستقل ، احتمال برنده شدن جناح نماینده بسیار بالا بود.
با استناد به تماس های دوستان در استان همه چیز خوب پیش می رفت و تقریبا جناح مستقل مطمئن شده بود که
- هیوا علیپور
- بیانه عزیززاده
- منیره عزیزاده
- کازیوه عزیززاده
تایید صلاحیت شده اند ولی در روز آخر ورق برگشت. در حالیکه در آن روزهای مجادله نماینده مهاباد و نادر قاضی پور نماینده ارومیه در سطح شهر نیز پخش شده بود در نهایت اعلام شد که در آن جلسه هیچ یک از اعضای رد صلاحیت شده جناح مستقل تایید نشده اند. همین مسئله خود باعث ایجاد موجی از ناامیدی در میان طرفداران جناح مستقل در سطح خلیفان شده بود.
مرحله سوم مراجع به تهران و استفاده از تمام ظرفیت های قابل دسترسی بود. جناح مستقل به صورت دسته جمعی در تهران حاضر شده و اقدام به نوشتن اعتراض کردند. شایعات به شدت زیاد بود. با هر منبعی تماس گرفته می شد خبر متفاوتی را مخابره می کرد. جو مهاباد نیز اصلا و ابدا مطلوب نبود. افراد سرشناسی رد صلاحیت شده بودند و هر دم در پایگاههای خبری اطلاعات جدیدی منتشر می شد. آنچه مسلم بود مردم بخش بزرگی از این اتفاقات را از چشم نماینده می دیدند.
شب آخر در ساختمان وزارت کشور در میدان فاطمی جلسه نهایی برگزار می شد و قبل از ساعت ۱۲ تصمیم نهایی گرفته می شد. زمان زیادی باقی نماینده بود. اگر در چند ساعت آینده اعضای اعضای رد صلاحیت شده تایید نمی شدند تاحدودی وضعیت انتخابات دگرگون می شد.
زمان استفاده از کارت آخر بود و تصمیم نهایی گرفته شد. لیست اعضای مورد نظر متشکل از ۴ عضو خلیفان و ۵ عضو مهاباد در اختیار یکی از دوستان که در حال ورود به ساختمان وزارت کشور جهت شرکت در جلسه بود قرار داده شد و با امیدواری فراوان چند ساعت انتهایی شب را منتظر اعلام نتایج ماندند. نکته بسیار اساسی این بود که بر خلاف سایر جلسات این بار در وزارت کشور جلال محمودزاده نماینده مهاباد وجود نداشت که مایه نگرانی باشد و همین مسئله نیز مثمر ثمر شد و در ساعت ۱۱:۴۵ دقیقه و دقیقا ۱۵ دقیقه قبل از اتمام زمان اعتراضات از لیست خلیفان
- هیوا علیپور آذر
- بیانه عزیززاده
به همراه ۵ نفر از کاندیداهای مهاباد تایید صلاحیت شده و به جریان انتخابات برکشتند.
جو انتخابات عوض شده بود و مردم خلیفان امیدوار شده بوند. بلافاصله جلسات هماهنگی تشکیل شده و برنامه تبلیغاتی شروع شد. استقبال مردم در شهر خلیفان بی نظیر بود و همین مسئله نگرانی هایی را در جناح نماینده باعث شد. صد البته می بایست حتما تبلیغات این چند وقته جناح رقیب نیز مدنظر قرار داده می شد.
در جلسات تشکیل شده به نظر جناح مستقل رو این لیست توافق داشتند که در نهایت ۳ نفر مستقل و ۲ نفر تیم نماینده شورا خواهند شد. اما پیش بینی ها صحیح نبود و نتیجه به مراتب برای جناح نماینده سنگین تر بود. هر چند به نظر می رسید جناح نماینده نیز با رقم خوردن چنین نتیجه ای مشکل نداشتند. تمام این پیش بینی ها احتمالی بیش نبود.
روز انتخابات فرا رسید و مردم از همان ابتدای صبح در پای صندوق های رای حاضر شدند. انتخابات در خلیفان تبدیل به یک مسابقه حیثیتی شده بود. نتایج بسیار امیدوار کننده و ماوراء تصور بود. اختلاف جناح مستقل و جناح نماینده به حدی زیاد بود که یکی از ناظران صندوق قبل از تعطیل شدن صندوق ها برای استراحت یکساعته ناهار اعلام کرد که در تمام نوبت صبح فقط و فقط ۴ رای متعلق به جناح نماینده بوده است و این در واقع سرآغازی بود برای سقوط یک تفکر.
جریان انتخابات در بعد از ظهر همان روز نیز دنبال شد و جناح رقیب نیز بیکار ننشستند و کماکان طرفین مشغول یارگیری و رایزنی بودند.
ساعت ۸ شب بود که انتخابات در موعد مقرر به پایان رسید و ناظران شروع به شمارش آراء کردند. نتایج در ابتدا اندکی عجیب بود. در حالیکه جناج مستقل به عدد ۶۵ رای رسیده بود بالاترین آمار رای جناح محمودزاده عدد ۶ بود. شگفتی در حال تکامل و در نهایت فقط و فقط با اختلاف ۱ رای هر ۵ عضو شورا از بین جناح مستقل انتخاب شدند و آبی سردی بر پیکره جناح نماینده ریخته شد.
جو عجیبی بر شهر حکمفرما بود. انتخاب ۵ عضو از جناح مستقل صرف نظر از یک نتیجه یک نه بزرگ بود به نماینده و عملکردش. همینکه عضو آزمایشی جناح مستقل که بالاتر از لیدر جناح نماینده رای می آورد بیانگر این واقعیت است که مردم خلیفان یک “نه” بسیار بزرگ به نماینده و عملکرد ضعیفش گفتند.
آری به همین راحتی حیاط خلوت محمودزاده توسط عده ای جوان کم نام و نشان فتح شد. کم کم جریان عوض شد. شهردار حمایت شده توسط نماینده می بایست هر چه سریع تر کوله بار خود را جمع کند و راهی دیار خود شود. هر چند در واپسین روزهای کار خود با امضای نامه ای در خصوص تغییر مدیر مالی شهرداری خلیفان در واقع ثابت کرد که دلخوشی از منتخبان مردم ندارد. نامه ای که تاکنون راه به جایی نبرده و توسط شورا دور جدید ملغی شده است.
در واپسین روزهای فعالیت خود در حالیکه به نظر می رسید شهردار محمودیان قصدی برای ترک صندلی شهرداری ندارد (و البته تا دقیقه ۹۰+۵ وقت اضافه هم حضور داشتند) اقدام به انتشار کارنامه ای از عملکرد ۸ ماهه خود کرد. شدت ساختگی بودن کارنامه به حدی بود که صدای شورا خلیفان را درآورد و در بیانیه رسمی ادعاهای محمودیان را رد کردند و اعلام کردند که بخش اعظم این عملکرد ساختگی و غیر واقعی است. در ادامه محمودیان ترجیح داد در مواجه با این وضعیت سکوت کند!
پس از این اتفاق و تسخیر پایتخت ییلاق قشلاق محمودزاده، وی ترجیح داد جلسات و نشست های خود را در روستاهای اطراف برگزار کند و به نحوی اعلام کند از انتخاب مردم دل خوشی ندارد هر چند این انتخاب واقعیت محض بوده و می بایست با آن رابطه برقرار می کرد.
مرحله اول تعیین شهردار بود. با توجه به عملکرد درخشان ناصر برمکی و بااتفاق اعضای شورا تصمیم گرفتند وی را که در حال حاضر در شهرداری پیرانشهر مشغول خدمت بود به عنوان شهردار معرفی نمایند که با مخالفت شدید شخص وی مواجه شد که در ادامه در چندین جلسه توجیهی بالاخره با وساطتت راضی شد که این مسئولیت را قبول کند. هر چند در طی فراخوان چندین نفر نیز اعلام آمادگی کرده بودند که صد البته به عنوان گزینه های ۲ به بعد مطرح بودند.
روال قانونی طی شد. اعضای شورا مصوبه معرفی شهردار را با امضای موافق هر ۵ عضو نوشته و تحویل فرمانداری دادند.
نوشتن مصوبه معرفی شهردار سرآغازی شد برای دخالت های جلال محمودزاده در امر تعیین شهردار خلیفان. پس از ارائه مصوبه به فرمانداری و استان از طریق واسطه هایی اعلام شد که دکتر شجاعی فرماندار مهاباد در نامه ای به استان اعلام کرده اند که انتخاب ناصر برمکی به عنوان شهردار به صلاح نمی باشد. در ابتدا به نظر می رسید موضوع مربوط به حادثه قتل مرحوم صادق برمکی برادرزاده ناصر برمکی باشد ولی با واکاوی ابعاد مختلف قضیه مشخص شد که موضوع صادق برمکی بیشتر شبیه یک بهانه است. در موضوع صادق برمکی اگر ورود به موقع ناصر برمکی نبود به جرات می توان ادعا کرد شاهد حادثه ای شبیه هتل تارا بودیم ولیکن با درایت و وقت شناسی نامبرده و خانواده مقتول موضوع به قانونی ترین راه ممکن پیگیری شد. در زمان بروز حادثه قتل مرحوم صادق برمکی نیز در ابتدا نماینده سکوت کردند و بعدا پس از فشار رسانه ها نامه بی اثر در چند خط را منتظر کردند که صد البته به سرنوشت سایر نامه های وی دچار شد. این در حالی است که برای کولبران شهرهای اطراف در صحن علنی مجلس گریه و زاری کردند ولی گویا خون شهروند مهابادی برای نماینده رنگ ندارد…!
استعلامات حراست و گزینش ناصر برمکی مطابق انتظار مثبت بوده و منتظر نامه معارفه بودند که البته با تاخیر مواجه شده بود. در یکی از دیدارها ، مطلبی ، مدیر کل امور شهری و شوراهای استان آذربایجان غربی صراحتا به یکی از اعضای شورا خلیفان اعلام کرد که جلال محمودزاده مانع تایید صلاحیت برمکی شده است! حتی بر اساس شنیده های تعدادی از ریش سفیدان که برای حل موضوع پیش قدم شده بودند وی اعلام کرده بود غیر از برمکی هر کس را معرفی کنند ۴۸ ساعته صلاحیتش را می گیرد.
بیان این سخنان در حالی صورت رفته است که طبق قانون انتخاب شهردار فقط و فقط وظیفه اعضای شورا است و جزئی ترین ارتباطی با فرماندار و نماینده ندارد و توصیه می شود نماینده بجای وقت گذاشتن برای کولبران و گریه کردن برای آنها قانون را در این زمینه بازبینی نماید. انتظار عمومی نیز از فرماندار این است که اجازه دهد موضوع روند قانونی را طی کند.
در آخرین شاهکار خود نیز محمودزاده در جریان معارفه شهردار گوگتپه اعلام کرده است که ۳ نفر را معرفی کرده و سپس وی از بین ۳ نفر یکی را به عنوان شهردار انتخاب می کند! بیان این صحبت دارای ابعاد مختلفی است از جمله:
- انتخاب شهردار وظیفه شورا خلیفان است ست نه نماینده
- اگر جلال محمودزاده خواهان انتخاب شهردار خلیفان بود میباست برای انتخابات شورای شهر خلیفان نامنویسی می کرد و در صورت رای آوردن (که البته بعید بنظر می رسید) می توانست در انتخاب شهردار سهیم باشد.
- اگر مردم طرفدار تفکر محمودزاده بودند قطعا به نزدیکان وی رای می دادند.
مسلما دست و پا زدن های نماینده در واقع نوعی تلاش برای جبران شکستی است که در حیاط خلوت خود متحمل شده است. اعضای شورای شهر خلیفان بارها اعلام نموده اند که تحت هیچ شرایطی از موضع خود کوتاه نخواهند آمد و این موضوع را جهت پیگیری های بعدی به مقامات کشوری ارجاع خواهند داد. پیگیری هایی که می تواند نتایج جالبی برای فرمانداری و صد البته شخص مدیر کل در پی داشته باشد.
آنچه در خلیفان اتفاق افتاد برگ اول داستان شکست تاریخی بود شکستی که با روند فعلی نسخه بسیار سنگین تر آن در مهاباد ۲ سال دیگر در انتظار شخص محمودزاده خواهد بود.